loading...
نمازبوک | Namazbook
پوریا کلانتری بازدید : 36 سه شنبه 27 اسفند 1392 نظرات (0)

درمواقع ومناسبت هاي مختلف كه پيش مي آمدپيامبر اسلام اهميت وجايگاه نماز را به مسلمانان وديگر اقوام كه درجريان ايمان آوردن به اسلام شرط وشروط مي گذاشتند،گوشزد ميكرد.براي مثال:

’’گروهي ازيكي ازقبائل عرب خدمت رسول خدا رسيدند وعرض كردند يا رسول ا...اگرميخواهيد ما مسلمان شويم سه شرط داريم كه بايد آنها را بپذيريد:

1-اجازه بدهيد يك سال ديگر هم ،اين بت ها را پرستش كنيم2-نماز خيلي برما ناگوار است،اجازه دهيد ماآن را به جا نياوريم3-ازما نخواهيدكه آن بت بزرگمان را ،خودمان بشكنيم.

حضرت درجواب فرمودند:ازاين سه شرط فقط شرط سوم پذيرفته ميشودواما بقيه محال است.’’(حكايت ها وهدايتها،شهيد مطهري)

اين موضوع اهميت به پاداشتن نماز وعدم تحمل پذيري پرستش بت ها حتي براي مدتي كوتاه براي تازه مسلمانهارا ميرساند.

بايد مسلمانان نيز ازاين مسئله الگوگرفته ودرجريانات ارتباطي خود با اقوام وملل مختلف وغير مسلمان مدنظر قرار داده وخودباخته نشوندودرجهت جذب آنها براي اسلام گام بردارند.

پوریا کلانتری بازدید : 19 جمعه 16 اسفند 1392 نظرات (0)

داستان:  استخاره بد

شخصی خدمت امام صادق - علیه السلام- رسید، و برای انجام كاری استخاره كرد. از قضاء استخاره بد آمد. ولی اعتنا نكرد، و سفرش را كه برای تجارت بود، آغاز كرد. اتفاقاً در سفر به او خوش گذشت، و سود بسیاری به دست آورد. وی از بد آمدن استخاره در شگفت ماند، از این رو پس از بازگشت، خدمت حضرت رسید و جریان را از ایشان پرسید. امام صادق - علیه السلام- لبخندی نموده و فرمودند: به یاد داری كه در مسافرتت در فلان منزل آنچنان خسته بودی كه خوابت برد. و وقتی بیدار شدی كه آفتاب طلوع كرده و نماز صبحت قضا شده بود؟! اگر خداوند متعال آنچه را كه در دنیاست به تو داده بود، جبران دو ركعت نماز قضای تو نمی‌شد.[1]

[1] . جبهه و جهاد اكبر، ص107.

پوریا کلانتری بازدید : 25 جمعه 16 اسفند 1392 نظرات (0)

داستان:  شفاعت نیافتن کسی که نماز را سبک شمارد...

ابوبصیر گفت: بعد از در گذشت حضرت صادق - علیه السّلام- پیش ام حمیده رفتم تا او را در این مصیبت تسلیت بگویم. تا چمشمش به من افتاد شروع به گریه كرد من نیز از حال او به گریه افتادم آنگاه گفت: ابا محمد، اگر حضرت صادق - علیه السّلام- را هنگام مرگ مشاهده می كردی چیز عجیبی می دیدی. در آن لحظات آخر چشم باز كرده فرمود: هر كس بین من و او خویشاوندی هست بگوئید بیاید همه را گرد من جمع كنید سفارشی دارم.

ام حمیده گفت: تمام خویشاوندان آن جناب را جمع كردیم، در این موقع امام صادق - علیه السّلام- نگاهی به آنها نموده فرمود: ( ان شفاعتنا لاتنال مستخفاً بالصلوه) شفاعت ما خانواده به آن كسی كه نمازش را سبك شمارد نخواهد رسید.[1]

 

[1] . محاسن برقی، ج 1، ص 80.

پوریا کلانتری بازدید : 18 جمعه 16 اسفند 1392 نظرات (0)

 

داستان:  طواف

عبدالله بن مسعود می‌گوید: در اولین مرتبه كه از جریان امر رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آگاه شدم، هنگامی بود كه به همراه عموهایم با چند تن دیگر از قوم خود به قصد خرید اجناس وارد شهر مكه شدیم. و از جمله اجناسی كه در نظر داشتیم آن را تهیه كنیم عطر بود و ما را برای تحصیل این متاع به سوی عباس بن عبدالمطلّب راهنمایی كردند.

ما به جانب عباس رهسپار شدیم و او در نزدیكی چاه زمزم در نزدیكی خانه كعبه نشسته بود و ما هم پهلوی او نشستیم. در این هنگام مردی از درب صفا داخل مسجد شد كه رنگ او سفید متمایل به قرمزی بود، موی سرش تا وسط گوش كشیده شده و پیچیده مانند بود، دماغ او باریك و صاف و اندك برآمدگی داشت، چشم‌هایش سیاه و بزرگ بود، دندان‌های سفید و برّاقی داشت، دست‌ها و پاهای او درشت و مردانه بود، محاسن پُری داشت و از دو پارچه‌ی سفید لباس پوشیده بود گویی كه ماهیست چهارده شبه و از افق برتابیده است.

این مرد خوش اندام وارد مسجد شد و در جانب راست او پسر نیكو رویی بود و در پشت سر آنان زنی آهسته قدم بر می‌داشت و خوب زینت‌های خود را پوشیده بود این سه نفر به سوی سنگ آسمانی حجرالاسود آمدند و به ترتیب حجر را دست كشیده و بوسیدند و سپس هفت مرتبه خانه كعبه را طواف كردند. و بعد از طواف در مقابل رُكن ایستاده و شروع كردند به نماز خواندن: دست برای تكبیر بلند كرده و تكبیر گفتند و بعد از قیام ركوع كردند، سپس به سجده رفتند و بعد باز قیام نمودند. و ما از مشاهده‌ی این جریان تعجب كردیم زیرا در سرزمین مكه این اعمال و اینگونه عبادت سابقه نداشته است.

پس رو به سوی عباس كردیم و گفتیم: آیا این آئین جدیدی است كه در میان شما پیدا شده است، یا چیزیست كه آنرا نمی‌شناسیم؟ عباس گفت: آری سوگند به پروردگار متعال كه آن را نمی‌شناسید، این مرد برادرزاده‌ی من محمد بن عبدالله است و این پسر علی ابن ابیطالب است و این زن خدیجه دختر خویلد و زن محمد است، و در روی زمین كسی به جز این سه نفر پیدا نمی‌شود كه اینگونه و به این ترتیب خداوند جهان را پرستش كند.[1]

[1] . سیر اعلام النبلاء، ج1، ص333.

پوریا کلانتری بازدید : 20 پنجشنبه 15 اسفند 1392 نظرات (0)

داستان:  نماز غلام امام سجاد (ع)

سالی در مدینه قحطی و خشكسالی بود و مردم در صحرا و بیابان می‌رفتند و دعا می‌كردند، نماز می‌خواندند، شخصی می‌گوید من غلامی را در خلوت و تنهایی دیدم كه نماز می‌خواند و عبادت می‌كرد، از خشوع و گریه‌ای كه می‌كرد و مناجاتی كه با حق كرد و از دعائی كه كرد بارانی آمد كه مجذوب او شدم و شك نكردم كه آمدن باران از دعا و نماز او بوده است، لذا دنبالش را گرفتم هر جور هست من باید این غلام را در اختیار بگیرم و صاحب او شوم برای اینكه غلام او بشوم. دنبال او را گرفتم، آمد و آمد و رفت به خانه‌ی امام زین العابدین (علیه السلام).

این شخص رفت خدمت حضرت سجاد (علیه السلام) و گفت: آقا شما یك غلامی دارید من این غلام را می‌خواهم از شما بخرم، نه برای اینكه غلام من باشد، می‌خواهم او مخدوم من باشد و من می‌خواهم خدمتگزار او باشم، منت‌گذار و آن را به من بفروش. حضرت فرمود: آن را به تو میبخشم. تا بالاخره آن غلام را حاضر می‌كنند حضرت می‌گوید همین را می‌گویی؟ شخص می‌گوید: بله. حضرت می‌فرماید: ای غلام، این شخص مالك تو است، غلام یك نگاه حسرت باری به من كرد و گفت: تو بودی كه آمدی و مرا از مولایم جدا كردی؟

شخص می‌گوید: من به او گفتم قربان تو؛ من تو را نگرفتم برای اینكه خدمتگزار خودم قرار بدهم من تو را گرفتم برای اینكه خدمتگزار تو باشم برای اینكه من در تو چیزی دیدم كه در كسی دیگر ندیده‌ام، من جز برای اینكه خدمتگزار باشم هیچ قصد و غرضی نداشتم من می‌خواهم از محضر تو استفاده بكنم و بهره ببرم بعد جریان را به او گفتم، تا سخن من تمام شد رو كرد به آسمان و گفت: خدایا این رازی بود بین من و تو، من نمی‌خواستم بندگان تو اطلاع پیدا كنند حالا كه بندگانت را مطلع كرده‌ای خدایا من را ببر، همین را گفت و جان به جان آفرین تسلیم كرد.[1] 

[1] . داستان راستان

پوریا کلانتری بازدید : 19 چهارشنبه 14 اسفند 1392 نظرات (0)

داستان:  شرط پیامبر برای هدیه دادن شتر

روزی دو شتر بزرگ و چاق برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هدیه آوردند.حضرت به اصحاب خود فرمود: آیا كسی هست در میان شما كه دو ركعت نماز بخواند و در قیام و ركوع و سجود و وضو و خشوع اهتمام به امور دنیا نداشته و در قلب او فكر دنیا نبوده باشد تا من یكی از این دو شتر را به او بدهم؟ كسی جواب نگفت. سه مرتبه این جمله را فرمود. كسی جواب او را ند اد مگر علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) برخاست و عرض كرد یا رسول الله من می‌خوانم و از اول نماز تا آخر چیزی از دنیا به خاطرم راه نداده فكر دنیا را نمی‌كنم.

رسول خدا: بخوان. علی نماز را خوانده و تمام كرد. جبرئیل نازل شد و عرض كرد یا رسول الله یكی از دو شتر را به علی بده.

رسول خدا: من با علی شرط كرده بودم چیزی از دنیا به قلبش راه ندهد ولی علی در سلام نماز به خاطرش آورد من كدام یكی را بگیرم بزرگش را یا چاقش را.

جبرئیل: یا محمد خداوند می‌فرماید كه علی فكر می‌كرد بزرگ را بگیرم یا چاقرا گرفته قربانی كنم و در راه خدا صدقه بدهم و این فكر علی در سلام نماز برای خدا بود، نه برای دنیا. رسول خدا یك شتر از آن دو شتر را به علی (علیه السلام) داد.[1]

[1] . مناقب، ج1، ص302

پوریا کلانتری بازدید : 21 جمعه 02 اسفند 1392 نظرات (0)

حضرت آیت ا... بهاءالدینى(ره)

نماز معراج است اگر انسان صادقانه باشد و حرفهایى را كه در نماز مى زند دروغ نباشد، این نماز معراج است وقتى انسان مى گوید: « إِیّاكَ نَعْبُدُ وَ اِیّاكَ نَسْتَعِینُ » بنده هیچ موجودى غیر از خدا نیستم ، استعانت به غیر از خداى تعالى ندارم و در تمام حوایج ، علوم ، اقتصاد، سلامت و شفا، پناهگاه من خداى تعالى است . اگر انسان موجودى باشد كه غیر خدا را عبادت نكند و به ما سوى الله استعانت نجوید، نماز معراج اوست . معارف اخلاق ، عبادات ، صوم و صلاه و حج ، براى این است كه انسان به این مرحله برسد... این عروج و معراج اوست . ولى خدا باید توفیق دهد، تا كسى بتواند خود را به این مرحله برساند.نماز معراج است ولى مؤ منى كه راستگو باشد وقتى مى گوید: « إِیّاكَ نَعْبُدُ وَ اِیّاكَ نَسْتَعِینُ » دروغگو نباشد. اگر روزى صد مرتبه انسان این دروغها را بگوید به جاى این كه صعود پیدا كند، سقوط مى كند. عروج نتیجه صداقت انسان است . اگر صادقانه گفت : « إِیّاكَ نَعْبُدُ » آن وقت منبع علم و حكمت و قدرت مى شود و تمام بركات الهى بر این موجود نازل مى شود ولى ورود به این مرتبه خیلى مشكل است و بدون توفیقات و تاءییدات الهى نمى توان آتشهاى دنیا را تحمّل كردنردبان آسمان ،

 

 مجموعه درسهاى اخلاق آیت ا... بهاء الدین ره ، درس 62 ص 267.

درباره ما
موضع الصلاه من الدین کموضع الراس من الجسد . حضرت محمد (ص) پیامبر در بیان عظمت نماز فرمودند «موقعیت نماز در ارکان دین مانند سر انسان است نسبت به تن او» از اینجا معلوم میشود که رکن اصلی دین نماز است . نماز در میان همه عبادات که در فروع دین جای دارند سرمنشاء همه عبادات میباشد . در اصول دین هنگامی که توحید شناسی ، عدل، نبوت ؛ امامت و معاد را مورد بررسی قرار میدهیم در میابیم که الفبای آنها عبودیت ، بندگی ، خلوص نیت و عبادت است تنها عبادتی که متضمن قبولی همه عبادات و اعمال میشود نماز است و نماز از آخرین وصایای انبیاء و اولیاء و حکما و بزرگان دین بوده است امید است با مطالعه این وبلاگ اطلاعات مفید و ارزشمندی در زمینه نماز به دانش شما افزوده شده و چراغ راه روشنی برای شما و آیندگان باشد . ان شاءالله . مدیر وبلاگ : پوریا کلانتری . ایمیل مدیر:pouriakalantari@chmail.ir
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 139
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 38
  • بازدید سال : 457
  • بازدید کلی : 9,439
  • کدهای اختصاصی